خلاصه داستان
کارآگاه خصوصی، «جان روسو» (گازارا)، مأمور مراقبت از «آنجلا» (هپبرن) و پسرش، «مایکل» (اسکارپلی) است که برای گردش به منهتن آمدهاند. دو همکار «جان»، «چارلز راتلج» (ریتر) و «آرتور برادسکی» (نوواک) نیز مأمور تعقیب «دولورس» (استراتن) - زنی متأهل که با جوان همسایه، «خوزه» (فرر)، سروسرّی دارد - هستند. «جان» هر چند گوشه چشمی به یک راننده تاکسی، «دبورا» (هنسن) دارد، دل به «آنجلا» میبازد. «چارلز» نیز مجذوب و شیفته «دولورس» میشود. از سوی دیگر، خوانندهای بهنام «کریستی میلر» (کمپ) که دل به «جان» باخته، اما علاقهاش را بیسرانجام میبیند، به «چارلز» روی میآورد؛ اما سیر حادثهها او را به «خوزه» میرساند. دو روز بعد، همسر «آنجلا» برای بردن او و پسرش میآید. «کریستی» با خوزه و «چارلز» با «دولورس» - که از همسرش جدا شده - ازدواج میکنند. و حالا «دبورا» برای دل جوئیِ «جان» میرود...