عشق و مرگ که بر اساس یک داستان واقعی است به روایت سرگذشت زن و شوهر عاشقی میپردازد که در کلیسا با خوشی زندگی میکنند تا اینکه ورود زنی تبر به دست سرنوشت آنها را به طرز عجیب و وحشتناکی تغییر میدهد.
درباره پروژه ترادستون است که یک جاسوس بسیار ماهر را تربیت کرده و حالا پروژه و برنامه دیگری به وجود آمده است که سعی دارد قاتل هایی با قدرت های خارقالعاده تربیت کند. ترادستون سعی دارد جلوی پیشرفت این برنامه را بگیرد و نگذارد شرایط خطرناک شود.
این فیلم داستان واقعی برنامهی فضایی آپولو و تلاشهای ناسا در دههی 1960 برای فرستادن اولین انسان بر روی کرهی ماه را به تصویر میکشد. تمرکز فیلم بر روی شخصیت نیل آرمسترانگ میباشد...
*
نامزد دریافت 4 جایزه اسکار.
"الکس" یک مربی دوست داشتنی حیوانات خانگی (سگها) است ، او همچنین عاشق "کاترین" که یک زن عالی، هوشمند و با استعداد از یک خانواده خوب و اصیل است می باشد، کاترین تلاش میکند تا الکس را به یک مرد همه چیز تمام تبدیل کند و با او ازدواج کند...
کاترین پس از مرگ پدرش که هنرمند مشهوری بوده است، تصمیم می گیرد تا برای طی کردن این دوران تاریک زندگی اش و پیدا کردن کمی آرامش به خانه بهترین دوست خود در کنار دریاچه میشیگان برود، اما چیزی که او در آنجا پیدا می کند بسیار با آرامشی که انتظارش را داشت تفاوت دارد...
داستان این کتاب و فیلم در مورد مردیست که همسرش را در پنجمین سالگرد ازدواجشان گم می کند اما تمام انگشت ها بسمت او نشانه می رود بطوریکه لقب قاتل زنان به وی داده می شود...
داستان فیلم در جنوب شهر کالیفرنیا اتفاق می افتد و درباره ی پدری هست که ، خانواده ی خود را برای بازسازی و دوباره باز کردن یک باغ وحش ، به حومه ی شهر می آورد و…
درن شان، پسر نوجوانی است که برخلاف میلش و برای نجات جان دوستش مجبور به انجام کاری می شود که زندگی اش را به کلی تغییر می دهد. و آن کار چیزی نیست جز، تبدیل شدن به یک خون آشام!
راس که از کالج اخراج شده، به مصرف شیشه گراییده و چندین رفیق عجیب و غریب پیدا کرده است، اما در ته دلش می خواهد دوباره با دوست دختر سابقش، «ایمی» رابطه برقرار کند...
به یک پسر نوجوان دبیرستانی فرصتی داده شده تا برای مجله «رولینگ استون» در مورد یک گروه راک، مقالهای بنویسد، آن هم در حالی که قرار است به همراه این گروه راک به یک سفر برای اجرای کنسرت جدیدشان برود.
داستان سریال حول شخصیت مرد جوانی به نام Kyle Barnes متمرکز شده است که از کودکی روح و جانش تحت تسلط شیاطین قرار گرفته است و حال قصد دارد با کمک کشیشی به نام Anderson که خود نیز به نحوی تحت تسلط شیاطین می باشد علت این امر را دریافته و به زندگی عادی خود بازگردد.اما در تلاش برای یافتن پاسخ پرسش های خود با حقایقی آشنا می گردد که نه تنها سرنوشت او بلکه سرنوشت کل بشریت را می تواند تغییر دهد.
داستان در مورد یک پزشک مشهور است که چیزی از روابط اجتماعی نمی داند. او مریض ها را به خاطر پیشرفت دانش پزشکی (خودش) درمان میکند و اصلا به خوب شدن مریض اهمیت نمیدهد.از روش های درمان عجیب اصلا ابایی ندارد روش هایی که شاید باعث مردن مریض شود. البته جدا از این مسایل او از هوش بالایی برخوردار است و یک نکته دیگر هم اینکه او کلا یه نمای متفاوت با بقیه ی دکتر ها دارد او در انتخاب همکاراش هم سلیقه عجیبی دارد یکی را به خاطر زیباییش و یکی دیگه را به خاطر سوئ پیشینه اش استخدام کرده و ….