هشت سال بعد از اینکه «بتمن» (کریستین بیل) تمام جنایت های «هاروی دنت» را گردن میگیرد، رهبر گروهی از تروریست ها بنام «بین» (تام هاردی)، شهر گاتهام را ویران می کند و اینگونه است که شوالیه تاریکی برای محافظت از شهر باز می گردد...
نیویورک، زمان حال. «جری فالک» (بیگز) و «دیوید دابل» (آلن)، زوج نویسنده ی ناشی و بی تجربه ی قطعات کمیک هستد. البته «فالک»، بیست و خرده ای ساله، آتیه ی خوشی پیش رو دارد حال آن که «دابل»، شصیت و خرده ای ساله، هنوز اجبارا به کار تدریس اش در یکی از مدارس نیوجرزی چسبیده است...
«جیک» (واشینگتن) شش سال است که به جرم کشتن تصادفی همسرش در یک دعوای خانوادگی زندانی است. رئیس خشن زندان، «وایات» (بیتی) به او می گوید کاری خواهد کرد که مدت حبس «جیک» کوتاه شود، به این شرط که از پسرش «جیزس» (آلن) که بهترین بازیکن بسکت بال مدرسه و ناحیه است، بخواهد تا به دانشگاه محل تحصیل فرماندار بپیوندد...
دکتر جیسون بال بنیانگذار شرکتی است که در آن او و کارمندانش با تکنولوژی بالا جلسات دادگاه قضایی را تحلیل میکنند. آنها این کار را برای درک هیئت منصفه، وکلا، شاهدان و متهمین انجام میدهند تا پیروزی مشتریانشان را تضمین کنند...
مرد کلاهبرداری به نام “ماریوس جوسیپوویک” به خاطر نپرداختن بدهیاش به تبهکاری خطرناک در حال فرار است. او برای بدست آوردن سرپناهی امن خود را به عنوان “پیت”، زندانی همبندش جا میزند و به خانوادهی مادری از هم پاشیدهی پیت میپیوندد. خانوادهای پر هیجان و نامتعارف که ممکن است پای او را به خطراتی باز کنند که سعی در فرار از آن را دارد و شاید در این مسیر بتواند صاحب خانوادهای مهربان شود که تابحال هرگز مزه آنرا نچشیده…
*
آپدیت: فصل سوم به صورت کامل اضافه شد.
این سریال داستان مردی به نام "کل لایتمن" است که از طریق تجزیه و تحلیل حالات چهره و حرکات بدن میتواند دروغ را از واقعیت تشخیص دهد و همین توانایی باعث می شود توسط ارگانهای دولتی استخدام شود و...
داستان این سریال در مورد مردی به نام "پاتریک جین" است که در مورد ماجراهای جنایی تحقیق می کند و دارای استعدادهای فوق العادهای مانند "شرلوک هلمز" و همچنین از قدرتهایی مانند خواندن ذهن نیز بهره میبرد و از اسرار نهفته در جرم ها و قتل ها پرده بر می دارد. او در گذشته تظاهر می کرده که با ارواح ارتباط دارد که همین قضیه موجب کشته شدن خانواده اش توسط یک قاتل زنجیره ای شده است...
داستان این سریال درباره قاتلی خونسرد و حرفه ای به نام دکستر می باشد که هم در اداره پلیس مشغول به کار است و هم در زمان مقتضی به قتلهای زنجیرهای خود می پردازد. دکستر دارای ظاهری بسیار آرام و دوست داشتنی است، به گونه ای که همه همکارانش او را بسیار دوست می دارند ولی این ظاهر دوست داشتنی پوششی برای پنهان کردن آن چیزی است که سالها در نهاد او وجود داشته و ان چیزی نیست جز اشتیاق به کشتن، ولی نه کشتن هر کس، بلکه کشتن کسانی که سزاوار مردن هستند...
داستان در مورد یک پزشک مشهور است که چیزی از روابط اجتماعی نمی داند. او مریض ها را به خاطر پیشرفت دانش پزشکی (خودش) درمان میکند و اصلا به خوب شدن مریض اهمیت نمیدهد.از روش های درمان عجیب اصلا ابایی ندارد روش هایی که شاید باعث مردن مریض شود. البته جدا از این مسایل او از هوش بالایی برخوردار است و یک نکته دیگر هم اینکه او کلا یه نمای متفاوت با بقیه ی دکتر ها دارد او در انتخاب همکاراش هم سلیقه عجیبی دارد یکی را به خاطر زیباییش و یکی دیگه را به خاطر سوئ پیشینه اش استخدام کرده و ….