خلاصه داستان
کامساراجا، که از پیشگویی طالع بینی وحشت زده شده، به خاطر ترس از اینکه فرزند خواهرش او را نابود خواهد کرد، خانواده خواهرش را مورد آزار و اذیت قرار می دهد. هنگامی که خانواده زندانی می شوند، کریشنا از آنها در برابر نقشه های شیطانی کامساراجا محافظت می کند.