پنج نان. دو ماهی. چهار هزار بوقلمون. وقتی یک مجری صبحگاهی رادیو که خسته از زندگی است اخراج میشود، مجبور میشود تا روز شکرگزاری 4000 بوقلمون تهیه کند تا شغل جدیدش را حفظ کرده و خانوادهاش را کنار هم نگه دارد.
دانیل یک دانشجوی معمولی در شرف فارغ التحصیلی است. در یک مهمانی به نظر می رسد که او مست شده، بیهوش می شود و در اتاق خواب مردی به نام ادگار از خواب بیدار می شود. ادگار آدم خوبی خوب به نظر می رسد اما به زودی مشخص می شود که قصد او ...