فیلم در اواسط قرن هجدهم جریان دارد جایی که پادشاه دانمارک، فردریک پنجم اعلام کرد که یوتلند غربی کهیک سرزمین جنگلی بود باید رام، کشت و استعمار شود تا قابل سکونت باشد. هیچ کس جرات اجرای فرمان پادشاه را نداشت. چون به دلیل حضور گرگ ها و حیوانات وحشی رفتن به انجا برابر با مرگ بود، سرانجام، در سال 1755، یک سرباز به نام لودویگ فون کالن دست به کار میشود و آنجا را به خاک و خون میکشد.
در 21 مارس 1945، نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا مأموریتی را برای بمباران مقر گشتاپو در کپنهاگ آغاز کرد. این حمله عواقب مرگباری داشت زیرا برخی از بمب گذاران به طور تصادفی یک مدرسه را هدف قرار دادند و بیش از 120 نفر کشته شدند که 86 نفر از آنها کودک بودند.
داستان فیلم در مورد یک دکتر موفق است که برادر کوچکش توسط یک باند خلافکار به قتل می رسد، حالا او مجبور است برای انتقام برادرش از زندگی مرفه خود جدا شود و تبدیل به یک جنگجو نقابدار می شود...
داستان سریال در آیندهای نه چندان دور در دانمارک میگذرد ، جهان در حال نابودی هست و ویروسی وحشتناک از طریق باران در تمام اسکاندیناوی پخش شده است. در این بین خواهر و برادری به دنبال بازماندگان هستند تا جان خود را نجات دهند و از این مهلکه فرار کنند و…
*
آپدیت: فصل دوم به صورت کامل اضافه شد.