هفت سال پس از وقایع قسمت اول، «آرتور کاری» یا «آکوامن» باید پس از رهایی یک قدرت باستانی به دست «دیوید کین» یا «بلک مانتا» از آتلانتیس و نزدیکانش محافظت کند اما برای رسیدن به این هدف از برادرش «اورم» طلب یاری میکند که رابطه خوبی با او ندارد.
یک خانم دکتر برای مراقبت از پسربچه پریشان حالی که توانایی های عجیب دارد به مزرعه دورافتاده ای می رود. کشیش منطقه معتقد است شیطان این پسربچه را تسخیر کرده و با آمدن پزشک نزاعی میان آن ها در می گیرد.
داستان این فیلم درواقع درخصوص لیگ عدالت مجموعه ای از ابر قهرمان ها بوده که در این قسمت سعی دارند با دارک ساید قوی ترین موجود کهکشان به مبارزه بپردازند…
سه نوجوان ساکن لس آنجلس ، همه قربانیان دوران کودکی وحشتناک، در طی 48 ساعت شورشی را در سراسر شهر به راه انداختند، و هیچ یک از قواعد اجتماعی آنها را محدود نکرده است و ...
فیلم "بوی او" داستان زنی به نام "بکی سامتینگ" را دنبال می کند که یک نوازنده با استعداد اما خود-تخریب موسیقی پانک راک است. او با رفتارهای خود، همه را بیزار کرده و به نظر می رسد که قصد دارد تمام اطرافیانش را از خود براند. اما این موضوع ممکن است که در نهایت به قیمت نابودی گروه موسیقی خودش تمام شود …
هنگامی که آرتور کوری میفهمد که او وارث امپراطوری زیر آب آتلانتیس است ، او باید حرکت بزرگی را انجام دهد تا مردمش را هدایت کند و به قهرمان کل دنیا تبدیل شود...
*
با دو دوبله جذاب و متفاوت.
سه سال بعد از این که مایک در اوج موفقیت از زندگی استریپری خارج میشود، او و سایر پادشاهان تامپا برای رفتن به مایرتل بیچ به جاده میزنند تا در آنجا آخرین اجرای فوقالعاده خود را به نمایش بگذارند...
فیلم در سالهای اولیه دهه ی 20 میلادی اتفاق می افتد و داستان زندگی دو زوج به نامهای گردا (آلیشیا ویکاندر) و اینار (اِدی ردماین) را روایت می کند. گردا برای استفاده از مدل عکاسی زن، تصمیم به استفاده از اینار در لباس و شمایل زنانه می گیرد، اما اینار بزودی متوجه می شود هنگامی که لباس های زنانه را می پوشد احساس بهتری برای زیستن دارد. او تصمیمش را برای تغییر جنسیت قطعی می کند و آن را با همسرش در میان میگذارد...
«خاطرات دارو» براساس کتاب سرگذشت استفن الیوت ساخته شده و داستان زندگی نویسندهای با بازی جیمز فرانکو است که به بنبست خورده و دچار وابستگی شدید به مواد است. این اوضاع زندگی نویسنده را به سمت پروندهای جنایتی سوق میدهد…
جود (آمبر هرد)، ترانه سرای جویای نامی است که برای دیدار با پدرش پُل (کریستوفر واکن) به همپتونز نقل مکان می کند. پُل از ترانه سراهای قدیمی ـست که به دنبال فرصتی برای بازگشت به موسیقی می گردد...
داستان یک جاسوس بینالمللی (کوین کاستنر) را روایت می کند که قصد دارد دست از کارهای خطرناک بردارد و با همسر و دخترش که مدتها از آنها جدا بوده روابط بهتری برقرار کند، اما ابتدا باید آخرین ماموریت خود را به پایان برساند.
جوانی موفق و آینده دار به نام آدام، در میان دعوای دو ملیونر پر نفوذ قرار می گیرد که هر کدام اداره یک شرکت مهم و استراتژیک را برعهده دارد. اما بزودی وضعیت از این هم وخیم تر شده و آدام حالا وظیفه جاسوسی از طرفین را هم عهده دار می شود و...
دولت ایالات متحده از «ماچته» ( دنی تریو ) مهاجر خشن مکزیکی، کمک می گیرد تا در مکزیک یک قاچاقچی بزرگ اسلحه را بگیرد که قصد دارد موشکی مسلح را به فضا بفرسد...
دو دختر آمریکایی که در منطقه ای دور افتاده از آرژانتین با دوچرخه سفر می کنند. آن دو طی اتفاقاتی از هم جدا شده و یکی از آن ها گم می شود، و دیگری در تلاش برای یافتن دوستش به حقایق تلخی پی می برد...
در سال 1966، دختری فراری بنام «کریستن» بعد از به آتش کشیدن یک خانه، دستگیر و در بیمارستان روانی بستری می شود. ماجرا از جایی آغاز می شود که کریستن در زیر دوش، روح زنی را می بیند و بعدا در میابد که او «آلیس لی هادسون» انترن نابکار سابق بیمارستان است که از مدتی پیش گم شده بود.
مرد جوانی خانواده خود را رها می کند تا به دل طبیعت رفته و زندگی منزوی را بگذراند. هدف او پیدا کردن راه خود در دنیای ماهیگیری است تا بدان وسیله بتواند شخص خود و عشق را پیدا کند...
«مایکل» که به تازگی از مدرسه نظامی به خانه بازگشته است ، مادر خود را شاد و خوشحال در حال زندگی با دوست پسر جدیدش می بیند ، اما هر چه بیشتر می گذرد و دو مرد یکدیگر را بیشتر می شناسند بیشتر نسبت به هم بدگمان می شوند ، مایکل با تکیه بر شواهد خود سعی دارد اثبات کند که ناپدریش یک قاتل قدیمی است...
یک دانشجوی خجالتی سعی دارد به خانوادهاش در اوهایو برسد، یک مرد خشن عشق اسلحه بدنبال آخرین توئینکی می گردد، و دو خواهر در تلاشند تا به یک شهر بازی برسند. همه آنها در حالی مسیرشان را می پیمایند که کل امریکا از زامبیها پر شده است.
یک خانواده ظاهرا شاد و دوست داشتنی به یک محله برون شهری نقل مکان می کنند. اما پس از مدتی مشخص می شود که آن ها با همسایگانشان رو راست نبوده اند و قصد واقعی شان از آمدن به آن مکان چیز دیگریست...
«جیک تایلر» که یک نوجوان مغرور و سرکش است، در دبیرستان جدیدش وارد یک باشگاه مبارزه زیرزمینی می شود. او به کمک یک مربی کهنه کار، در مبارزه پیشرفت کرده و به رقیبی سرسخت برای قهرمان دوره گذشته مسابقات، «رایان مک کارتی» تبدیل می شود.
«دیل دنتون» (ست رجن) مصرف کننده مواد مخدر برای شام باید به خانه نامزدش برود و شام را با خانواده او بخورد اما قبل از این او باید احضاریه را تحویل دهد که در هنگام تحویل شاهد قتل میباشد. او فرار میکند اما قاتل او را می بیند و ...
اواخر دهه ی 1980. «جوزی ایمز» (ترون) به شهر زادگاهش در در مینه سو تا باز می گردد و کاری در معادن شهر گیر می آورد. اما پس از چندی متوجه تبعیض جنسی در کار می شود و از صاحبان معدن شکایت می کند. ماجرای «جوزی» یک شبه به موضوعی جنجالی و ملی تبدیل می شود.
اودسا شهر کوچکی در تگزاس است که وضعیت خوبی ندارد و از نظر اقتصادی هم در حال مرگ است. تنها چیزی که مردم این شهر را به شوق می آورد پیروزی های تیم فوتبال دبیرستان شهر می باشد...
هنک مودی نویسنده ای که بعد از چاپ کتاب اول خودش دیگر نتوانست کتابی چاپ کند و همچنین یک زندگی عشقی داغون هم دارد که حاصل آن یک دختر نوجوان به نام بکا است.هنک با این که یک خانوم باز قهار است ولی بازهم نمیتواند از دوست دختر و مادر بچه ی خود دل بکند!
سریال درباره متخصصین حرفه ای ای هست که توسط FBI گرد هم میان تا یه قاتل زنجیره ای رو گیر بیاندازند..یه تفاوت اصلی این سریال با سریالهای پلیسی اینه که اون اتفاقی که شما فکر می کنید می افته اتفاق نمی یفته ... بیشتر از اینکه به تجهیزات وابسته باشه به قدرت های فردی و روانی افراد وابسته هست..بر روی شخصیت ها و رابطه اونها تاکید زیادی شده و تقریبا همه شخصیت ها جذاب هستند...و در پایان کلیت سریال برای کسانی که از رشته روانشناسی جنایی اطلایی ندارند یا می خواهند اطلاع پیدا کنند بسیار جذاب است چون رویه ای کاملا متفاوت برای کشف جرم را به ما نشان میدهد.
«کمپ» (جانی دپ) روزنامه نگار مستقلی است که به منظور کار در یک روزنامه محلی به منطقه کارائیب مسافرت کرده است. یکی از دلائلی که کمپ را به این منطقه کشانده، مردم سالم و محیط دست نخورده آن است. اما به محض اینکه جهت مصاحبه ای کاری نزد سردبیری خشن به نام «لاترمن» (ریچارد ینکینز) می رود، متوجه می شود که شرایط مورد نظرش چندان هم به آن چیزی که فکر می کرده شباهت ندارد و به نوعی، بیشتر افراد این منطقه از فرهنگی عجیب و غریب برخوردارند…