خلاصه داستان
پس از سال ها تمرین و تلاش، بازیگری نا امید به نام Priscilla به شهر کوچک خود باز میگردد و از صبح روز بعد کار قبلی خود یعنی پیشخدمت بودن در رستوران را ادامه می دهد. کمی بعد یکی از دوستان مکانیک او به نام بنی موضوع آرزوی موفقیت Priscilla در هالیوود را متوجه می شود و به او وعده می دهد که می تواند او را در هالیوود به ارزوهایش برساند و این دو با هم راهی دنیای زیر زمینی خلافکارها می شوند به امید میانبری در زمینه ی موفق شدن در هالیوود وجود خارجی دارد. اما چیزی که Priscilla با آن روبرور می شود بسیار با ارزوهایش فرق دارد و می فهمد که نمی بایست به بنی اعتماد می کرد و …