Alex, an advertising creative wants to be a dad at all cost, but his wife is a lawyer on top of her career, and being a mother isn't part of her plans. An unexpected guest will challenge their love.
داستان درباره میو ساسکه ، ملقب به موگه به معنی «بی نهایت اسرارآمیز» که آدمی پر انرژی در خانه و مدرسه است و به یکی از همکلاسی هایش با نام کنتو هیناده علاقه دارد. میو متوجه می شود تنها راهش تبدیل کردن کنتو هیناده به یه گربه است؛ اما ...
پس از تمام شدن جنگ، دختری که از او به عنوان سلاحی در جنگ استفاده می شده، سعی می کند به زندگی عادی بازگردد. او به گذشته اش باز می گردد تا بتواند حقایقی را راجع به زندگی اش کشف کند و...
تیم دیجیمون کشف میکند که وقتی آنها بزرگ میشوند ، رابطه آنها با دیجیمون آنها به پایان خود نزدیک میشود. آنها میفهمند که هرچه بیشتر بجنگند ، هرچه سریعتر پیوند آنها شکسته میشود و زمان انتخاب به سرعت نزدیک میشود و….
داستان در مورد پسری است که خانواده اش به طرز وحشیانه ای به قتل می رسند و خواهرش تبدیل به دیو می شود، اینجاست که سفر او به عنوان قاتل شیاطین شروع می شود و...
«وایولت» در میدان جنگ کلماتی را به گوش شنیده است که فراموش کردن آنها برایش کاری ناممکن است. کلماتی که از زبان فردی عزیز برای او جاری گشته اند؛ کلماتی که هنوز معنای آنها را نمی فهمد. جنگ بزرگی که سرزمین «تلسیس» را به دو جبهه مخالف تقسیم کرده است بعد از چهار سال به پایان می رسد و مردم به نسل های جدید خود خوش آمد می گویند. «وایولت اورگاردن» در این بین، دختر جوانی است که به تا بحال با نام «سلاح» شناخته می شده و حال با خارج شدن از میدان جنگ برای شروع زندگی جدیدی در دفتر پستی مشغول به کار می شود؛ آنجا او با ابزاری کار می کند که افکار مردم را به کلمات مبدل می کنند و این عمل بسیار او را تحت تاثیر قرار می دهد. وایولت کار خود را ادامه می دهد و در این مسیر با فوران احساسات و شور و شوق انسان های پیرامون خود روبرو می شود و در عین حال به دنبال معنی کلماتی است که تا کنون از فهم آنها عاجز مانده است. ...
روزی دختری به نام "آی" که یک بچه مدرسه ای می باشد، یک دفتر خاطرات جلوی بیمارستانی پیدا می کند. این دفترچه خاطرات مربوط به همکلاسی او شخصی به نام "ساکورا یامایوچی" می باشد که خاطرات بیماریش را بصورت مخفیانه نوشته بود. در داخل آن نوشته شده بود که به خاطر بیماری لوزالمعده آخرین روزگار عمرش را می گذراند...
یک پرونده بمب گذاری در برنامه تلویزیونی نیچیوری در پاییز. پلیس ساتسوکی که برنده جام هیوکونین ایشو ـی ژاپن است، وضعیت داخل را بررسی کرده. درحالی که ساختمان به خاکستر تبدیل میشد و یک شک بزرگ را برای مردم شهر درست کرده بود، تنها کسانی که توانسته بودند آنجا را ترک کنند هیجی و کازوها بودند. آنها همان لحظه توسط کونان که به محل حادثه رفته بود بازجویی شدند...
داستان در مورد جوانی جنایتکار می باشد که در خانواده ای ثروتمند بزرگ شده است. او هر جنایتی که به فکر یک نفر خطور کند را انجام داده و همیشه با رشوه دادن را خود را باز میکند، اما این بار کارآگاهی جسور سد راه او شده است…
داستان انیمیشن در شهر رویایی موش ها در حال جریان است و موشی به نام "گاوین" به همراه دوست صمیمی اش “متی” تصمیم میگیرند به گروه کشتی رانی "مایس" بپیوندند. گروهی از راسوها قصد حمله به خانواده "مایس" را دارند و "گاوین" به همراه دوستان جدیدش می بایست جلوی آن ها را بگیرند.
داستان در خصوص دوره زمانی است که انسانها قادر هستند، وسایل کامپیوتری در بدن خود کار بگذارند یا بعد از مرگ مغزهای آنها میتواند در یک ربات زنده بماند. دولت ژاپن نیروی ویژهای متشکل از افسران سابق ارتش و پلیسهای ماهر به نام بخش "امنیت عمومی 9" به رهبری کاراکتر اصلی این مجموعه یعنی موتوکو کوساناگی ایجاد کرده که با تروریستها مقابله کنند.
گروهی از نوجوانان بیسرپرست که در یک یتیمخانه به ظاهر بیعیب و نقص زندگی میکنند، پس از زیر پا گذاشتن قانون منع خروج از یتیمخانه، به یک راز هولناک پی میبرند و...
یک خانواده توسط دیو ها و نیروهای اهریمنی مورد حمله قرار می گیرد و تنها دو نفر از آنها زنده می مانند. تانجیرو برای انتقام خون خانواده و درمان خواهرش قصد دارد به یک دیو کش تبدیل شود و...
کازوو یاماشیتا پیرمرد معمولی پنجاه و شش ساله است که یک روز توسط رئیس شرکت خود احضار می شود و به عنوان مدیر یک گلادیاتور استخدام می شود. او متوجه می شود که این گلادیاتورهای استخدام شده برای محافظت از حقوق شرکتهای تجاری که نمایندگی می کنند ، در نبردهایی تحت عنوان "مسابقات کنگان" شرکت می کنند. کازوو یاماشیتا برای مدیریت یک جنگنده مرموز کنگان به نام اهما توکیتا منصوب شده است. هر دو مرد به امید کسب مقام به عنوان رئیس سازمان کنگان به "مسابقات کنگان زتسومی" می پیوندند.
داستان انیمه به صدها سال قبل باز میگردد. جایی که انسانها بدست تایتانها کشته میشدند اما عده اندکی از آنها موفق شدند در شهری با دیوارهای بسیار بلند (حتی بلندتر از بزرگترین تایتانها) پناه بگیرند و جان سالم بدر ببرند. صد سال به همین منوال میگذرد تا اینکه...