خلاصه داستان
در آیندهای دور، تمدن انسان ها به نهایت تکنولوژی دست یافته است. یک عفونت باعث از کار افتادن سیستم های خودکار چرخه ی شهرها شده است و در نتیجه ساختار چند لایه ی شهر به صورت نامحدود تکرار می شود. حال بشریت کنترل شهر را از دست داده و سیستمی دفاعی به نام "سیفگارد" وظیفهی شکار و پاکسازی هر گونه تهدیدی را به صورت خودکار برعهده می گیرد. در گوشه ای از شهر گروهی با نام "Electro-Fishers" گیر این سیستم دفاعی افتاده اند و به گونه ای محاصره شده اند. دختری به نام "زورو" راهی سفری به شهر می شود تا برای مردم روستایش غذا تهیه کند. او به صورت اتفاقی در برجی باعث ایجاد حس خطر می شود و سیستم "سیفگارد" او را به عنوان یک تهدید در نظر می گیرد و در پی نابود کردن آن است. با وجود بسته شدن همه ی راه های فرار، تنها کسی که می تواند او را نجات دهد "کیلی" و گروهش می باشد که همه آن ها برای زنده ماندن با هم متحد می شوند...