خلاصه داستان
"تورین" گنجی به دست می آورد و دوستی و غرور را قربانی می کند تا این گنجینه را حفظ کند. بیلبو به سراغ او می آید تا به وی یادآوری کندکه جدایی آنها از یکدیگر تا چه حد می تواند برای کل سرزمین آنها خطرناک باشد. اما او از خطر بزرگتری که آنها را تهدید می کند، بی خبر است. هیچ کس جز گاندالف این خطر را نمی بیند و نمی داند چگونه ساورون، دشمن بزرگ آنها، ارتشی مرکب از چهار سپاه ویژه از اورک ها تشکیل داده است و قصد حمله به آنان را دارد...